چرا صدا و سیما با «شیوه» هم به جایی نمیرسد/ تغییر ذائقه دهه هشتادیها را به رسمیت بشناسید!
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۸۵۰۵۴
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- برنامۀ جدید تلویزیونی «شیوه» در شبکۀ چهار سیما میکوشد طرحی نو دراندازد و آبی بر روی آتش بریزد. آتشی که هم از خشم مردم در قبال تبعیض و تحقیر و سانسورو تک صدایی در همین رسانۀ رسمی ناشی میشود و هم البته دشمنان انقلاب و نظام بر آن میدمند.
در این یادداشت اما میخواهم بگویم با این «شیوه» هم به جایی نمیرسند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همین بای بسمالله میتوان پرسید وقتی بیش از نیمی از زنان و دختران جامعه مثل این دو خانم پوشش کامل سیاه ندارند و به تصریح آقای عبدالله گنجی اصولگرا در مناظره با آقای کرباسچی 20 میلیون دختر و زن ایرانی پوشش حداکثری مورد نظر اصول گرایان را رعایت نمیکنند چگونه انتظار دارند آن جمعیت انبوه و غالب تحت تأثیر حرفهای این دو خانم قرار گیرند؟
هر دو چون پژوهشگر حوزۀ زنان و خانواده هستند وسنتی به مفهوم نمایندگان سابق زن از این طیف نیستند حرفهای قلمبه و سلمبه میزدند و اتفاقا این هم برای اکثریت حامیان این جریان که نیروهای سنتیاند چندان مفهوم نیست.
به عبارت دیگر طبعا برای بیش از نیمی از زنان ایران که مثل این دو خانم پوشش کامل حداکثری و سیاه ندارند جاذبه ندارد و برای همفکران خودشان هم این ادبیات دانشگاهی و اصطلاحاتی چون «جریان مسلط داده» مفهوم نیست.
پس با این شیوه میخواهند کی را قانع کنند؟ بامزه این که یک آقا هم نشسته بود آن وسط. فاقد حداقلهای جاذبۀ اجرا. در حالی که مجری باید خود جذبکننده باشد و بیدلیل نیست که از چهرههای مشهور برای اجرا دعوت میکنند و میتوان حدس زد کسی قبول نکرده است.
شیوه نادرست است نه الزاما صحبتهای دو خانم که اتفاقا به نسبت دیگران در این روزها حرفهای بهتری بر زبان آوردند.
مثلا خانم عسالوند پرسید فیلترینگ راهکار نیست. چند وقت دیگر که اینترنت ماهواره ای بیاید میخواهیم چه کار کنیم؟
مجری میتوانست از او که به کشورهای مختلف دنیا سفر کرده بپرسد چرا در آن سرزمین ها که از حجاب اجباری خبری نیست عدهای پای حرفهای شما می نشستند و آیا در آمریکا، ترکیه، مالزی، اتریش، تونس، سوییس، لبنان، ایتالیا، واتیکان و آلمان میتوانستید از این شیوه دفاع کنید؟
خانم دیگر نمایندۀ تهران بود. منتها من هم تا به حال نام او را نشنیده بودم!
فاطمه قاسمپور که در غیر رقابتی ترین و سردترین انتخابات مجلس درتاریخ جمهوری اسلامی به عنوان نمایندۀ تهران به مجلس راه یافته اکنون رییس فراکسیون زنان است و هر چند 726 هزار رای آورده ولی افکار چند درصد زنان تهران و ایران را نمایندگی میکند؟
او در این برنامه گفت بعد از راه اندازی کمپین «من محجبهام ولی با گشت ارشاد مخالفم» به فرماندهی نیروی انتظامی پیشنهاد کرده چهره های مؤر این کمپین را دعوت کند و بپرسد پیشنهاد بدهند بدون گشت ارشاد چگونه نظارت کنند؟
از لحن او پیدا بود که به خواست او عمل نشده و اگرچه قول داد پرونده مهسا امینی را مجلس پی گیری میکند اما توضیح بیشتری نداد.
هر دو خانم دانش آموختۀ فلسفه هستند و ادبیات آنها برای دختران و زنانی که مانند آنان از پوشش سراسر سیاه استفاده نمی کنند جذاب نبود و گمان نمی کنم زن سنتی و خانه دار هم چندان از این کلمات قلمبه و سلمبه سر درآورد. جای خالی خانم مریم بهروزی کاملا حس می شد که بخشی از جامعۀ زنان سنتی را نمایندگی می کرد.
این که به جریان آزاد اطلاع رسانی در دنیا بگویی ""جریان مسلط داده مشکلی را حل نمی کند. خانم عسالوند البته معترف بود که آنچه "جریان مسط داده" عرضه میکند برای نسل نو جذاب تر است.
منظور از جریان مسلط داده این است که شبکههای اجتماعی و فضای مجازی واقعیت جامعۀ ما نیست و خواسته و ناخواسته هدایت میشود و مجری هم تنها گوش می داد یا تأیید می کرد.
این که در برنامه تلویزیونی هیچ تصویری نشان ندهی و دو نفر پشت یک دکور ابتدایی بنشینند و لاینقطع حرف بزنند چه جذابیتی دارد وچرا فکر می کنند این شیوه جواب میدهد؟ در حالی که از درو دیوار کانال های ماهواره ای رنگ و تنوع می ریزد؟ در چه عالمی سر می کنند اینها؟ لابد می گویید به هر حال بودجه 5 هزار میلیارد تومانی را باید صرف کنند دیگر و اگر برای فرهنگ و سیاست آبی ندارد برای برخی شاید نان داشته باشد؟ مراد البته برنامه سازان است نه میهمانان.
البته خودشان هم میدانند تک صدایی است و برای رفع آن یک مشت پیامک آن زیر ریخته بودند تا خیال کنیم برنامه بسته نیست. منتها وقتی باور میکنیم که سراغ طیفهای مختلف زنان بروند. هیچ کس روی خط نیامد تا خانم عسالوند یک ریز حرف بزند و آن دیگری تأیید کند و بعد خانم قاسمپور و این تأیید کند و بامزه این که هر دو از مدرکگرایی انتقاد می کردند و به همدیگر و به مجری مدام دکتر دکتر می گفتند.
خانم رییس فراکسیون زنان مجلس انقلابی در حالی از همکاران مرد خود به خاطر بیتوجهی به سیاستگذاری در حوزۀ زنان انتقاد میکرد که اتفاقا دارند سیاستگذاری می کنند چون کمال مطلوب برای آنها این است که دختران هر چه زودتر ازدواج کنند و به ازای هر فرزندی که میآورند وام و دنا بگیرند!
منتها خانم نماینده انتقاد میکرد که مدام زنان را تکریم میکنیم و در ستایش مقام مادری میگوییم و بعد وقتی مادر برای دریافت کارنامۀ فرزند خود به مدرسه میرود به او می گویند به پدرش میدهیم نه به شما!
واقعا میتوان پرسید چرا باید دختر و زن جوان ایرانی پای چنین برنامهای بنشیند که تازه در حرف خیلی مترقی و در ظاهر به شدت غیر جذاب بود؟
آن طرف شبکه سه فوتبال زیبای دو تیم بلژیک و هلند را نشان میداد و هر از گاهی به آن کانال سر میکشیدم. همه شاد کنار هم نشسته و فوتبال تماشا میکردند و رنگ و هیجان بود و این سو دو خانم با ادبیات سخت درصدد توجیه بودند.
با این همه اوج استتصال صدا و سیما قابل درک بود. چون اگر برنامه دربارۀ گشت ارشاد یا مهسا یا اعتراضات است در زمینه باید تصویر میگذاشتند. اگر انتقادی است از این همه زن صاحب نطر یکی را دعوت می کردند و هیچ یک از این اتفافات رخ نمی داد.
با این همه پیدا بود هر دو خانم که تحصیل کرده هستند از این وضعیت رنج می برند و احتمالا خانم عسالوند بیشتر چون به کشورهای مختلف سفر کرده ولی کاش مجری از او می پرسید اگر در همایش بعدی در اتریش یا آلمان از شما بپرسند کدام بهتر است چه پاسخی دارید: این که ما اینجا با اختیار نشسته ایم یا با اجبار و زور پاسبان - با تصور انان - میخواهید این مفاهیم را به هموطنان خودتان القا کنید؟
انصاف باید داد که دو میهمان خصوصا خانم عسالوند منصفتر و با گنجینۀ لغات بیشتری بودند تا مجری که انگار تنها برای خوشایند مدیر و تهیه کننده سخن میگفت با ادبیاتی بسیار سیاسی و شناخته شده متعلق به اقلیت.
مشکل اصلی اصولگرایی ایرانی با موضوع زنان این است که اگر تنها به وجه مادری توجه کند باید بساط دانشگاه و کنش گری رابرچیند و مشخص است که شدنی نیست و اگر بخواهد به امثال این خانمها میدان بیشتر بدهد از زبان اینها همه حرفهای آنان خارج نمیشود و از جریان مسلط داده و کنشگری و سیاستگذاری میگویند نه توصیه به ازدواج زودهنگام و فرزند آوری فراوان.
این یادداشت اما به قصد نقد اظهارات این دو خانم خصوصا فریبا عسالوند نیست چرا که به عنوان صاحبنظر شناخته شده است. دیگری هم به صفت خودش و نه به عنوان نمایندۀ زنان تهرانی که اکثرشان به او رأی ندادهاند بخشی از زنان که احتمالا بین 15 تا 20 درصد جامعه خاصه در شهرهای بزرگ را نمایندگی میکنند بلکه برای طرح این موضوع است که اگر برنامه تلویزیونی است چرا فیلم و تصویر دیگری غیر از سیمای سه نفر نداشت؟ اگر رسانه، ملی است چرا تنها افکار 15 تا 20 درصد را بازمیتاباند و چرا از هیچ منتقد گشت ارشاد یا هنرمندان سرشناس زن دستکم روی خط تلفن دعوت نشد؟ اگر سیاسی است و حجاب را نشانه به قصد تضعیف نظام میدانند چرا دو پژوهشگر زن و فلسفه خوانده را دعوت کردند و سراغ سیاسیون و امنیتیها نرفتند؟
بخشهای پایانی «شیوه» را البته ندیدم چون برای خوابی آرام نیاز داشتم از زیباییهای فوتبال بین بلژیک و هلند لذت ببرم خاصه آن صحنۀ آخر برگردان و البته نمیدانم چرا کسی باید بینندۀ «شیوه» باشد وقتی نه برای دختر مدرن ایرانی جاذبه دارد نه برای زن سنتی که 12 شب غذای فردا را بار گذاشته و به "جریان مسلط داده" - اصطلاح مورد علاقه خانم عسالوند- کاری ندارد.
مشکل اصلیشان با دهه هشتادیها این است که برای آن دسته که در خانوادههای غیر اصولگرا بزرگ شدهاند این حرفها جذابیت ندارد و هر قدر هم از خواص غذایی با کدوی آبپز بگویید باز هم مرغ سوخاری و پیتزا را ترجیح میدهند. ذائقهها تغییر کرده و این تغییر ذائقه را نمیتوان به تمامی به توطئه "جریان مسلط داده" نسبت داد.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۸۵۰۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عوارض اختلال افسردگی مزمن چیست؟/ راهکارهای درمان را بشناسید
متخصص اعصاب و روان با تاکید به عوارض اختلال افسردگی گفت: توجه نکردن به این بیماری باعث مزمن شدن بیماری افسردگی شده و کنترل آن نیز دشوارتر می شود، هر چقدر شدت بیماری بیشتر شود، عملکرد فرد در روابط بین فردی، شغل و فعالیتهای روزمره بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرد و فرد باید برای درمان اقدام کند.
ویکتوریا عمرانی فرد در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با اشاره به بروز اختلال افسردگی در برخی افراد اظهار کرد: فردی که خلق گرفته دارد، علاقهها و لذتهای قبلی را از دست داده و همراه آن تعدادی از علائم مانند کاهش انرژی، تغییراتی در خواب، اشتها، تغییراتی در انگیزه، احساس گناه و کاهش تمرکز را داشته باشد و اگر این علائم در بیشتر ساعتهای روز و حداقل دو هفته تداوم پیدا کند، فرد به اختلال افسردگی مبتلا شده است.
وی با بیان اینکه افسردگی میتواند سرچشمه بسیاری از مشکلات برای بیمار شود، افزود: بیخوابی مداوم فرد افسرده بر ایمنی بدن تأثیر میگذارد یا الگوی تغذیهای فرد را تغییر داده و روابط بین فردی بیمار مبتلا به افسردگی در خانواده و بین همکاران دچار مشکل میشود.
متخصص اعصاب و روان تصریح کرد: این حس ناخوشایند افسردگی باعث بروز تغییراتی در رفتار فرد مبتلا شده و این اتفاق باعث میشود که اطرافیان او هم از این موضوع دچار آسیب شوند، اگر این علائم ماندگار باشد و باعث شود که فرد کارهای روزمره خود را انجام ندهد و حوصله انجام هیچ کاری و رفتن به محیطهای شاد و شلوغ را نداشته باشد، باید به فکر درمان بود.
وی در خصوص شیوع این بیماری در سنین متفاوت اظهار کرد: احتمال بروز بیماری افسردگی در تمام سنین وجود دارد و درمان آن متفاوت بوده و تشخیص این بیماری در سنین زیر دبستان مشکل بوده و از نظر مشاهده رفتار فرد بیمار به ابزارهای ویژه نیاز دارد، اگر فردی در سنین جوانی افسردگی داشته باشد، احتمال بروز این بیماری در دوران سالمندی هم وجود دارد، علاوه بر این برخی افراد بدون سابقه قبلی به دلایلی ممکن است در دوره سالمندی به افسردگی مبتلا شوند.
عامل بروز بیماری افسردگی چند فاکتوری استعمرانی فرد در مورد علل بروز بیماری افسردگی خاطرنشان کرد: مانند همه اختلالات روانپزشکی عامل بروز بیماری افسردگی هم چند فاکتوری است، عوامل ژنتیکی، زمانی که سیستم عصبی در دوران جنینی شکل میگیرد و اتفاقهایی که برای مادر رخ میدهد، در بروز بیماری افسردگی فرزند بیتأثیر نیست، همچنین تغییرات مواد درون بدن، عوامل روانی و اجتماعی مانند استرسها، وقایع ناراحتکننده در خانواده و محیط کار مجموعهای از عواملی است که باعث میشود، فردی مبتلا به این بیماری شده و اختلال افسردگی در او شدت پیدا کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان عنوان کرد: لازم است بدانیم توجه نکردن به افسردگی باعث مزمن شدن این بیماری شده و کنترل آن هم مشکلتر میشود و هر چقدر شدت بیماری بیشتر شود، عملکرد فرد بیشتر تحت تأثیر قرار میگیرد و این عملکرد میتواند در روابط بین فردی، شغل، فعالیتهای روزمره و در مراقبت فرد از خود اتفاق بیفتد.
وی تاکید کرد: علائمی مانند کمخوابی، مشکل در تمرکز، پراشتهایی یا کم اشتهایی هر کدام عوارضی را برای فرد افسرده به همراه دارد و در اختلال افسردگیهای شدیدتر هم فکر کردن به مرگ از جمله عوارض ناگواری است که احتمال دارد برای فرد افسرده رخ دهد و خانواده را درگیر کند.
متخصص روانپزشکی با بیان اینکه توصیههای اطرافیان برای مبارزه با این بیماری به فرد مبتلا کمککننده است، گفت: توصیهها نباید جنبه دستوری داشته باشد و اعضای خانواده باید سرزنش کردن بیمار را کنار بگذارند، شرایط و محیط پرتنش را برای بیمار تعدیل کنند تا او بتواند از نظر رفتاری تا اندازهای فعال شود و احساس مفید بودن کرده و حس بی ارزش بودن نکند.
کد خبر 749247